سوز گدا کش

همچین شب های سردی ، آدمای زیادی گوشه ی خیابونا و پارک ها یخ زدن. خشک شدن و فردا صبح شهرداری جمعشون کرده.بی هیچ سرو صدایی، بی کس و کار مردن.

این چیزها را باید دید و شنید تا سرگرم شیشلیک های دومتری و اختلاس های میلیاردی نشویم.


۰ نظر

دردسر های من و روحم


روحم داشت زیر پوستم کش و قوس می امد تا درست در قالبش جا شود ،درست مثل وقتی که میخواهمم یک دست کش دست کنم .اما جا نمی شد حس کردم روحم دارد از چشمانم بیرون می زند

معلوم نیست دیشب در خواب کجا سیر کرده که حالا اول صبحی در جسمم جا نمیشود


۱ نظر

دوستِ روحم

دیدید بعضی وقت ها یک نفر را میبینی برای بار اول همان اول کاری جذبش میشوی؟حتی وقتی هنوز حرف نرده؟به این میگویند کفویت روحی .یعنی مهم نییست که هم دیگر را نمی شناسید . روح هایتان هم را می شناسند و درک میکنند.


۱ نظر
نمی دانم چه شد که یک روز دلم خواست بنویسم و حالا مدتهاست که ننوشتن را نمی توانم....
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان