لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو / پیش یک آدم معلول نباید بدوی

میگفت:هیچوقت فکر نمیکردم یک سفر بتواند انقدر آدم را رشد دهد.

میگفت:خیلی سختی کشیده اند پنج روز از نوک پا تا فرق سرشان پر از خاک بوده .

میگفت:هر آدم عادی ای میتواند بفهمد آنجا زمین نیست.قطعه ای از آسمان است.

میگفت:با خودش شرط کرده بوده حتی یک کلمه هم به همسرش غر نزند و تمام سفر دخترِ شش ساله ی فضولش را دعوا نکند که خدارا شکر از پسش بر آمده.

میگفت:باتمام سختی هایش میداند اگر سال دیگر اربعین کربلا نباشد می میرد.


او میگفت و میگفت و اشک در چشمانِ من حلقه میزد ....


پ ن:استادمون میگفت اخه اگه آدم سختی نکشه یا مریض نشه چطوری میخواد بگه بیچارتم اقا؟


۱ نظر
نمی دانم چه شد که یک روز دلم خواست بنویسم و حالا مدتهاست که ننوشتن را نمی توانم....
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان