شان شما به چیست؟

آدم ها شان خودشان را با چیز های متفاوتی تعریف میکنند.

مثلا یکی در شانش نیست که فلان لباس را بپوشد.

یا دیگری بهمان ماشین در شانش نیست.

یه روزی یک خانمی را دیدم که میگفت جهاز زیر پنجاه ملیون در شان دخترش نیست.

.

.

.

راستی در شان ما هست که امام زمانمان 1183 سال آواره ی بیابان ها باشد؟


۱ نظر

مرگ به ما هو مرگ

1.مردی چندی پیش هر آنچه سزاوار نبود بر سر مادرش آورد.مادرِ پیر ،پسرش را عاق کرد.

امروز همین مرد از قبر مادرش بیرون نمی آمد و زار زار میگریست. پشیمانی و درمانگی فقط برای یک لحظه اش بود.


2.خو نکنید .آقاجان دیگه برا چی از تو قبر عکس میگیرید؟؟اَینَ فرهنگ؟؟؟


3.کسی هست فلسفه ی نوبتی خاک ریختن رو مرده رو بدونه؟؟؟

۰ نظر

تجربه جدید

این هفته چند ساعتی را با جناب عزرائیل در یک اتاق گذراندیم.عجیب بود و ناراحت کننده.

۰ نظر

لجن مال

گاهی یک کار خوبی را انجام میدهیم،درست و کامل اما با اکراه و کلی غُر زدن...بی هیچ دلیلی 

بعدش دیگر اون حس خوب قبلی را نداری.

انگار که فعلت لجن مال شده باشد


۰ نظر

سوز گدا کش

همچین شب های سردی ، آدمای زیادی گوشه ی خیابونا و پارک ها یخ زدن. خشک شدن و فردا صبح شهرداری جمعشون کرده.بی هیچ سرو صدایی، بی کس و کار مردن.

این چیزها را باید دید و شنید تا سرگرم شیشلیک های دومتری و اختلاس های میلیاردی نشویم.


۰ نظر

دردسر های من و روحم


روحم داشت زیر پوستم کش و قوس می امد تا درست در قالبش جا شود ،درست مثل وقتی که میخواهمم یک دست کش دست کنم .اما جا نمی شد حس کردم روحم دارد از چشمانم بیرون می زند

معلوم نیست دیشب در خواب کجا سیر کرده که حالا اول صبحی در جسمم جا نمیشود


۱ نظر

دوستِ روحم

دیدید بعضی وقت ها یک نفر را میبینی برای بار اول همان اول کاری جذبش میشوی؟حتی وقتی هنوز حرف نرده؟به این میگویند کفویت روحی .یعنی مهم نییست که هم دیگر را نمی شناسید . روح هایتان هم را می شناسند و درک میکنند.


۱ نظر

وات دِ فاز؟

واقعا هدف این استادا که اخر ترم میان میگن یه تحقیقی چیزی بیارین که نمره تحقیقو بگیرین چیست عایا؟


+فک کنم علم از دست ما و استادا خود کشی کرده....



۱ نظر

من و ریحانه

#غافلگیری_های_خدا_طور


ریحانه:ببین این آدما از پس کلشونم معنویت معلومه.

من:آره ،همشونم دارن قافله میخونن.

ریحانه:قافله چیه؟خاک به سرم اون نافله است.

من:هان؟نه یه چی دیگه بود.نوک زبونمه ها..........قویله فقیله آهاااااا یادم اومد غفیله است.


پ ن :خوشبختی یعنی یه جا که فکرشو نمیکنی،رفیقتو ببینی


۲ نظر

اگر مقصد پرواز است....

_خودم میدانم باید پرواز کنم.مدتهاست شب ها رویای اش را میبینم ،اما خوب بزرگ شدن سخت است .قبول کن رها کردن آنچه تا کنون بوده ای درد دارد.عوض کردن آدم هایی دورت دل تنگی دارد.تغییر افکار خوش آیند نیست .میفهمی؟شاید قفس به آن بدی که میگویند نباشد.

_چیزهای خوب ،قیمت های گزافی دارند.

_نمی شود هم خدا را بخواهم هم خرما؟

_واقع بین باش.فقط کمی....بعضی درد ها را باید چشید تا هویت یافت.

_من می ترسم!!!

_یادت که نرفته خدا هست؟بپر !!


۰ نظر
نمی دانم چه شد که یک روز دلم خواست بنویسم و حالا مدتهاست که ننوشتن را نمی توانم....
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان