زندگی را قشنگ ببینیم،بسازیم!

سر سفره تا عزیز نیاید لب به غذا نزد.با غذایش بازی میکرد که کسی مدام تعارف نکند.عزیز که نشست و اولین لقمه را در دهانش گذاشت،او هم شروع کرد.


پ ن:خیلی تقیٌدی به این کارها ندارم .اما دیدنش قشنگ است.آدم را سر ذوق می آورد.

بیایید گاهی تفننی از این محبت ها که خیلی وقت ها هیچ کس نمی فهمد بکنیم.

۰ نظر

از درسِ علوم جمله بگریزی به!

امروز روزه دانش جوعه!!!

دلم خواست برای همه ی دوستانم تبریک بفرستم ،اما خوب دیدم نسل ما نه از دانش اموزی چیزی فهمیده نه از دانشجویی و طلبه گی .با خودمان که رو راستیم نه؟در کلاس هایی که از جلسه ی اول به فکر حذفیاتِ کتابند اصلا علم جایی دارد؟شب امتحانی بودنمان نمی خواهد تمام شود؟

مفهموم مدرک گرایی هم همین هاست.

بی خیال!! زیادی فسفر سوزوندم.همه ی اون بالایی ها رو با خودم بودم.

روز دانشجو مبارک!!!!


پ ن:فکر کنم روز خرابکار و مبارز ،بیش تر کاربرد تبریکی داشته باشد.

۱ نظر

همین چیز های کوچک

گاهی علی رغم گشنگی،میلم به خوردن نمی کشد.در یخچال را که باز میکنم هیچ چیز شوق خوردنم را بر نمی انگیزد.یک چیزی می خواهم که خودم نمیدانم چیست یا کجاست.همین وقت ها،کافی است مادر بنشیند یک نارنگی را پر پر کند بدهد دستم یا یک پره ی پرتقال مصطفی که به جانش بند است را کش بروم یا اینکه بنشینم غذا دهان مجتبی کنم.اشتهایم باز میشود .به همین راحتی محبت معجزه میکند.هر چیز سخت و دردناکی وقتی رنگ عشق بگیرد شیرین می شود.

۰ نظر

لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو / پیش یک آدم معلول نباید بدوی

میگفت:هیچوقت فکر نمیکردم یک سفر بتواند انقدر آدم را رشد دهد.

میگفت:خیلی سختی کشیده اند پنج روز از نوک پا تا فرق سرشان پر از خاک بوده .

میگفت:هر آدم عادی ای میتواند بفهمد آنجا زمین نیست.قطعه ای از آسمان است.

میگفت:با خودش شرط کرده بوده حتی یک کلمه هم به همسرش غر نزند و تمام سفر دخترِ شش ساله ی فضولش را دعوا نکند که خدارا شکر از پسش بر آمده.

میگفت:باتمام سختی هایش میداند اگر سال دیگر اربعین کربلا نباشد می میرد.


او میگفت و میگفت و اشک در چشمانِ من حلقه میزد ....


پ ن:استادمون میگفت اخه اگه آدم سختی نکشه یا مریض نشه چطوری میخواد بگه بیچارتم اقا؟


۱ نظر

دنیای بی خود

از محدودیت از اول هم هیچ خوشم نمی امد.چیز کوفتی است .مثلا اینکه نمیتوانم به خاطر حجم معدم هرقدر میخوام بخورم یا اینکه دلم میخواد خوابم نیاد اما نمیشه ،بعد چهل و هشت ساعت بیداری دیگه فقط خوابو میشناسی...یا دوست دارم سرما نخورم و مریض نشوم اما ادمیزار است دیگر با مرض عجینه،چشم هایم هم ضعیف نبود خیلی خوب میشد.....حس میکنم این دنیا کفاف مرا نمی دهد،ظرفیتم را ندارد.

از همین چیز های ساده میشه فهمید ماها برای این دنیا ساخته نشدیم.

۱ نظر

دلتنگیـطـور

ماها مدام تجربه های جدیدی میکنیم .مثلا امروز برای اولین بار مامان ماشین را گذاشت برای من و رفت و من بدون هیچ همراهی رانندگی کردم بدون اینکه گواهی نامه داشته باشم.رفتم یک مدرسه تبلیغ کتاب و پشت میز کتاب نشستم برای اولین بار و بی هیچ پیش زمینه ی قبلی یا آموزشی.
با دیدن بچه های دبیرستانی یک شعفی زیر پوستم دوید.زنگ تفریح که تمام شدکلی نگران بودند که دیر سرکلاس نرسند یا بعضی هاشان با کتاب آمده بودند توی حیات(خدابیامرزه این رفتارامونو).

هی دلم میخواست از در کلاس بیایم بیرون سمت چپ بپیچم توی حیاط.حلقه ی بچه های همیشگی برایم دست تکان دهد و من به جمعشان اضافه شوم.انوقت یک ذره از بیسکوییت معصومه بخورم ،دو پره از نارنگی ریحانه و ساندویچ هایم را با بچه ها قسمت کنم و همگی با هم فعل پوزک کوثر اینا را صرف کنیم یا اینکه به طور جدی شریعتی را به چالش بکشیم .
اما خوب من مجبور بودم بنشینم پشت میز و به شیطنت دختران دبیرستانی خیره شوم.

پ ن :یکی از دختر ها به معاونشون میگفت اون زنه:)))
پ ن:دقیقا هدف از پست رو نمیدونم.
۱ نظر

پول تکه ی گمشده ی دنیا

یک نظر سنجی بود که به نظر شما عامل اصلی طلاق در ایران چیست؟

اکثر جوان ها نوشته بودند پووووول ،بی پولی باعثه طلاقه.

حرفشان در کتم نمی ره.نه که بخواهم منکر نقش رفاه شوم اما بالاخره حدی دارد.زور بی پولی به خوشبختی ادم ها نمی رسد.یعنی محبت کردن هم نیاز به پول دارد؟گذشت و صبر چی؟نگاهِ عاشقانه و اخلاق خوش چطور؟

یک طوری شده مردم دیگر بدخواب شدنشان هم تقصیر وضعیت اقتصادی می اندازند.داریم نقش خودمان را نادیده میگیریم.

۱ نظر

در وصف جاماندگی

یک جا نشسته بودیم صحبت اربعین کربلا رفتن بود.یکی میگفت اینکه هی میگویند خاکش طلاست و کشش داره حرف مفت است.برعکس یک خاک مزخرفی دارد .شب به شب غم روی دلت جا خوش میکند.نمیفهمی چته فقط حالت دیگر خوش نیست.میگفت غروب هایش آدم را دیوانه میکند.

با خودم فکر کردم چه جالب دو تعبیر از یک حس.یکی عاشق دیوانگی اش میشود .یکی میگوید مزخرف است.اصلش هردو میخواهند یک چیز بگویند:کربلا آدم را عاشق می کند و حتی شاید فراتر دیوانه....

۰ نظر

عجایب تاکسی سواری

چند وقتی است مجبورم با تاکسی رفت و آمد کنم یک طورهایی توفیق اجباری است ،با کلی ادم های جور و واجور برخورد میکنم.مثلا سوار یک پراید زرد شدم که تویش کلی رنگی رنگی بود .اقاهه از این کش های پول در رنگ های متفاوت به دوره نورگیر بالای سرش منظم پیچیده بود،چیزی شبیه جعبه مداد رنگی -یک گلدان کوچک سمت راست جلوی شیشه اش جا خوش کرده بود.سه چارتا عکس بچه های فینقیلی را با چسب نواری جلوی داشبودر زده بود ویک خرس عروسکی با نمک به آینه اش آویزان بود. پر انرزی و شاد بودن از در و دیوار ماشین سر ریز میشد.موقع پیاده شدن،پول من درشت بود و اقای راننده پول خورد نداشت،انقدر با ادب معذرت خواهی کرد و گفت این ها که اصلا ارزش ندارد .بفرما دخترم.که من دلم خواست یه پدر بزرگ شکل او داشته باشم با کلی موی جوگندمی و لباس طوسی،درست همانطور که او بود.

البته همیشه هم به طور این چنین آدم ها نمیخورم .

۰ نظر

کمی نقد بخوانیم

دو روز است دارم نقد رمان های پونصد ششصد صفحه ای که قدیم ها خوانده ام را میخوانم .کل نقد یک رمان دو یا سه صفحه ام نمیشود.اما حس میکنم کلی قدرت نقد و تحلیل ام بالا رفته. انگار دیدم به کتاب و رمان تغییر کرده و وارد قسمتی از فهم شده ام که مخصوص نقاد ها و نقد خوان ها است. در پسِ هر قصه ای و کتابی طبعا یک نویسنده نشسته و ما حاصل تلاش ذهنیش را میخوانیم.اما خوب پشت ذهن نویسنده یک سری عقاید نا خوداگاه نشسته اند که خودش هم درست و حسابی نمی فهمد از کجا آب خورده اند.از نقد خواند انقدر لذت برده م که اصلا نمی توانم توصیه اش نکنم.

هشدار:بعضی ها مینشینند بیست سی صفحه نقد می نویسند و گاهی هم بیش تر از صفحات خود کتاب برایش نقد هست.به نظر من این ادم ها دیگر هدفشان نقد اثر نیست بلکه دوست دادند میزان تحلیل و فهم خودشان را به رخ بکشند.اینطور خزعبلات ارزش وقت شما را ندارد.

پیشنهاد:حکما و حتما یتیم خانه ی ایران را ببینید.من اگر وزیر اموزش پرورش بودم دیدن این فیلم را برای تمام دانش اموزان  کشور واجب میکردم.

واقعا چرا حافظه سیاسی ما مثل ماهی میماند؟

دل نوشت:حال و هوای اربعین آدمیزاد را دیوانه میکند.آتش میزند و.....باشد که از جاماندگان نباشیم.

۱ نظر
نمی دانم چه شد که یک روز دلم خواست بنویسم و حالا مدتهاست که ننوشتن را نمی توانم....
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان